متن شعر ارغوان به همراه جزئیات و تحلیل آن

به گزارش یزد بلاگ، شعر ارغوان از سروده های مشهور هوشنگ ابتهاج متخلص به ه. الف. سایه است. بعضی اخوان ثالث را سراینده ارغوان می دانند که پنداری نادرست است. متن شعر ارغوان، داستان شعر ارغوان سایه و تحلیل ارغوان را در خبرنگاران بخوانید.

متن شعر ارغوان به همراه جزئیات و تحلیل آن

ارغوان یکی از زیباترین اشعار هوشنگ ابتهاج است که در زمانی که سایه به زندان افتاده است، این شعر را در دوری از درخت ارغوانش سروده است؛ اما ارغوان سایه بیشتر از یک شعر است. خانه ابتهاج که به ثبت میراث فرهنگی رسیده است، خانه ارغوان نام دارد و دلیل این نامگذاری وجود درخت ارغوان در حیاط این خانه است و دلیل معروفیت ارغوان، نه خود درخت بلکه شعر سایه است. در مطلب حاضر متن شعر ارغوان، تحلیل شعر ارغوان و اندکی درباره خانه و درخت ارغوان را خواهید خواند.

متن شعر ارغوان

ارغوان،

شاخه همخون جدا مانده من

آسمان تو چه رنگ است امروز؟

آفتابی ست هوا؟

یا گرفته است هنوز؟

من در این گوشه که از جهان بیرون است

آفتابی به سرم نیست

از بهاران خبرم نیست

آنچه می بینم دیوار است

آه این سخت سیاه

آن چنان نزدیک است

که چو بر می کشم از سینه نفس

نفسم را بر می گرداند

ره چنان بسته که پرواز نگه

در همین یک قدمی می ماند

کورسویی ز چراغی رنجور

قصه پرداز شب ظلمانی ست

نفسم می گیرد

که هوا هم اینجا زندانی ست

هر چه با من اینجاست

رنگ رخ باخته است

آفتابی هرگز

گوشه چشمی هم

بر فراموشی این دخمه نینداخته است.

اندر این گوشه خاموش فراموش شده

کز دم سردش هر شمعی خاموش شده

باد رنگینی در خاطرمن

گریه می انگیزد

ارغوانم آنجاست

ارغوانم تنهاست

ارغوانم دارد می گرید...

چون دل من که چنین خون آلود

هر دم از دیده فرو می ریزد

ارغوان

این چه رازی ست که هر بار بهار

با عزای دل ما می آید؟

که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است

وین چنین بر جگر سوختگان

داغ بر داغ می افزاید؟

ارغوان پنجه خونین زمین

دامن صبح بگیر

وز سواران خرامنده خورشید بپرس

کی بر این درۀ غم می گذرند؟

ارغوان خوشه خون

بامدادان که کبوترها

بر لب پنجره باز سحر غلغله می آغازند

جان گل رنگ مرا

بر سر دست بگیر

به تماشاگه پرواز ببر

آه بشتاب که هم پروازان

نگران غم هم پروازند

ارغوان بیرق گلگون بهار

تو برافراشته باش

شعر خونبار منی

یاد رنگین رفیقانم را

بر زبان داشته باش؛

تو بخوان نغمه ناخوانده من

ارغوان شاخه همخون جدا مانده من...

تحلیل شعر ارغوان

ارغوان در قالب نوی نیمایی و در بحر رمل سروده شده است و دارای ارتباط عمودی ابیات است. راوی هوشنگ ابتهاج است که اندیشه های اجتماعی خویش را در قالب شعر بیان می نماید. صدای راوی رنگی غمگین دارد. شاعر در شروع این شعر ارغوان را جزئی از وجود خودش و همخون می داند، جزئی که از او جدا شده است. حال شاعر خوب نیست و از درخت حالش را می پرسد، به آن امید که آسمان او آفتابی باشد.

ابتهاج در این شعر دلتنگی و ناامیدی را با تمام وجودش احساس می نماید. فضای شعر پر از تصاویر گویا و زیبایی است که در القای تأثرات ذهنی راوی به مخاطبش نقش کلیدی ایفا می نماید. این تصاویر همراه با روانی بافت کلام و موسیقی که وزن ایجاد می نماید، تلخی مفهوم شعر را که توصیف ستم اجتماعی است، هنرمندانه نشان می دهد.

سایه در این شعر از صنایع ادبی چون تکرار، استعاره، مجاز و ... بهره می گیرد که در تحلیل متون ادبی از نشانه های زیبایی شناختی به شمار می آیند.

انتخاب نام ارغوان برای این شعر و تکرار آن در هر بند (نه بار) به عنوان مخاطب راوی تصادفی نبوده، بلکه این نام، نشانه بسیار بجا و مناسبی از مقاومت و پایداری است. شاعر با استفاده از روابط جانشینی و همنشینی به زیبایی توانسته عناصری را برگزیند و در توالی هم قرار دهد که گویای ناامیدی و دغدغه راوی از اوضاع اجتماعی عصر خود باشد. در شعر ارغوان بر واژه هایی برای نشان دادن زمان و مکان خاص سرودن شعر همچون امروز، گوشه، جهان، بهاران، شب، دخمه، دره غم، پنجره باز سحر و... تأکید شده است.

سایه در این شعر از لحن مستقیم پرهیز دارد و سبک بیان غیرمستقیم و نمادین را پیش می گیرد. در شعر ارغوان واژه های بسیاری در مفهوم نمادین بکار رفته اند. ازجمله شب که نماد تاریکی و ظلمت است، نمادی است از دوران ظلم وستم که باید از طریق نور از بین برود و همواره نیز خورشید در مقابل آن قرار می گیرد که نماد روشنایی است و نابود کننده جهل و تاریکی است. در بند دیگر، عباراتی نظیر آسمانی به سرم نیست/ از بهاران خبرم نیست/ آنچه می بینم دیوار است تصویر ذهنی زیبا و کاملی از زندان و محدودیت های آن و همچنین حس ناامیدی که نتیجه حضور در چنین مکانی است، را به دست می دهد. چنانکه در ذهن خواننده، تصویر زندان نقش می بندد و تمام احساسات شاعر را به مخاطب القا می نماید.

سایه تصویر بسته و تنگ و تاریک بودن فضا را با نشانه های اغراق آمیزی می آفریند. عبارت که هوا هم اینجا زندانی است نشانه اغراق آمیزی برای بیان خفقان حاکم بر زندان است زیرا زندانی بودن برای موجود جاندار معنا دارد، اما شاعر هوا را که عامل اصلی زندگی و حیات است، در بند می بیند. در عبارات من در این گوشه که از جهان بیرون است/ آسمانی به سرم نیست، بیرون بودن از جهان و آسمانی بر سر نداشتن نشانه های اغراق آمیز هستند که دلالت بر اسارت و دور بودن از آرمان های خود دارد.

واژه آنجا در عبارت ارغوانم آنجاست در این شعر اشاره به جهانی بیرون از زندان دارد. این جملات نشان دهنده دلتنگی راوی نسبت به ارغوان است و این گونه به نظر می رسد که درگیری با مسائل اجتماعی باعث جدایی راوی و ارغوان شده است.

خانه ارغوان چه شکلی است و کجاست؟

خانه ابتهاج خانه ای دو طبقه با آجرهای قرمزرنگ است. این خانه به دلیل وجود درخت ارغوانی که در حیاط آن قرار گرفته است به نام خانه ارغوان مشهور شده و به سبب اینکه هوشنگ ابتهاج، شعر معروف (ارغوان) خود را برای آن گفته است، این خانه در تاریخ 26 آبان 1387 با شماره ثبت 23878 به عنوان یکی از آثار ملی ایران در لیست سازمان میراث فرهنگی به ثبت رسید. خانه ابتهاج (ارغوان) مربوط به اوایل دوره پهلوی دوم است و در تهران، خیابان فردوسی، خیابان شهید تقوی (کوشک)، کوچه شهید انوشیروانی، پلاک 22 واقع شده و زمانی محفل شاعران بود. بعدها ابتهاج در زمان مهاجرت از ایران این خانه را فروخت. این خانه اکنون در اختیار شرکت سیمان تهران و ساختمان اداری آن است.

درخت ارغوان چگونه درختی است؟

ارغوان درختی است که در فصل بهار و بخصوص اردیبهشت ماه غرق در شکوفه های ارغوانی رنگ می شود. مشخصات ظاهری ارغوان ابتهاج، چهار تنه جدا از هم، مثل چهار شاخه همخون جدا در حیاط کوچک ساختمان آجر قرمز، کنار حوض تهی از کاشی های آبی است؛ اما در حقیقت درخت ارغوان فراتر از یک درخت و به مثابه معشوق است و ابتهاج در کتاب خاطرات پیر پرنیان اندیش از عشقش به این درخت نوشته است. او چندین خاطرات جالب درباره درخت ارغوان نقل نموده است.

اولین خاطره از ارغوان برمی شود به زمانی که او خانه را خریده است. درخت ظاهراً خشکیده ای در حیاط خانه بوده که بعضی پیشنهاد داده اند که او درخت را قطع کند، ولی ابتهاج در عوض از درخت مراقبت نموده و درخت دوباره جان گرفته است.

در جایی دیگر ابتهاج نقل می نماید که در زمان فروش خانه، به دلیل مهاجرت از ایران، پس از آنکه چشمش به درخت افتاده است، از آن خجالت کشیده و به سوی دیگری نگاه نموده است.

در سال 2012 میلادی پیش از آنکه ابتهاج شعر ارغوان را در دانشگاه یوسی ال ای بخواند، درباره این درخت می گوید که همزمان با فرزندانش رشد نموده و تأثیر شگرفی بر او گذارده است.

کلام آخر

امیدواریم متن شعر ارغوان و جزئیات آن برای شما مفید بوده باشد، گفتنی است در تحلیل شعر ارغوان از مقاله آنالیز نشانه شناسی ساختارگرای شعر ارغوان هوشنگ ابتهاج نوشته سیدمحمد حسینی معصوم و شیرین آزموده بهره بردیم.

مجله زیتوا: مجله زیتوا | مجله خبری ایران و جهان پیرامون

بانیما: قدرت گرفته از سیستم مدیریت محتوای بانیما

انتشار: 15 اردیبهشت 1403 بروزرسانی: 15 اردیبهشت 1403 گردآورنده: yazdblog.ir شناسه مطلب: 3235

به "متن شعر ارغوان به همراه جزئیات و تحلیل آن" امتیاز دهید

440 کاربر به "متن شعر ارغوان به همراه جزئیات و تحلیل آن" امتیاز داده اند | 4.7 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "متن شعر ارغوان به همراه جزئیات و تحلیل آن"

16 دیدگاه

زهرا 19 بهمن 1401

بامدادان که کبوترها

بر لب پنجره باز سحر غلغله می آغازند درسته
می شروعند اشتباه نوشته شده.

پاسخ به زهرا

لوپر کالیا 11 آبان 1401

استاد هوشنگ ابتهاج استاد تحمل دوری از معشوقه بود و ارغوان نیز استاد بی دفتر روزگار، توسن طناز همان ارغوان است و لوپرکالیا همان هوشنگ ابتهاج... شب خوش

پاسخ به لوپر کالیا

لوپر کالیا 11 آبان 1401

نام ارغوان که در ظاهر توسط استاد ارجمند برای درخت زنده در حیاط منزل استاد در نظرگرفته شده به عاریت گرفته شده و ارغوان نام معشوق استاد بانو ارغوان بوده است و ایشان در مکانی دور افتاده بسر برده اند. من نیز در شعری که سروده ام از نام توسن به معنی سرکش و طناز همردیف افسونگر، فریبا و ... استفاده کرده ام.
توسن طناز نیز نامی است که من برای معشوق خود انتخاب کرده ام. من نیز همدرد دل استاد بوده و هستم با این تفاوت که ایشان به ارغوان خودش خواهد رسید و اما من هنوز به توسن طنازم نرسیده ام. توسن طناز خدای سرکش من در ادوار و صفحات متعدد گیتی است. کاش خداوندگار من گوشه چشمی به سوی من اند. الهی آمین.

پاسخ به لوپر کالیا

ح 19 مهر 1401

منظومه ی بلند ارغوان بسان گیسوی پرماجرای معشوق خاطره آمیز است

پاسخ به ح

راد 19 مرداد 1401

سایه سایه اش بر سر ما هست ایرانی بزرگوار و پدر شعر عشق و ایران ما پدر کوچه باغ های تهران پدری که در قلب همه جای دارد امروز پسرم گفت ابتهاج رفت سایه در قلب همه هست روحش جاودان سایه همان عشق است .

پاسخ به راد

Zeta 19 مرداد 1401

آن مرغ شبخوان که با دلم میخواند/ رفت و این آشیانه خالی ماند

پاسخ به Zeta

کسی که عاشق آب های جاری بود 19 مرداد 1401

در بخشی که می گه
بامدادان که کبوتر ها
بر لب پنجره باز سحر غلغله می آغازند ( صبح ها اعدام می کردند )
جان گلرنگ مرا
بر سر دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
انتظار اعدام و قبول اینکه قراره اعدامش کنند کاملا مشخصه
نهایتا ابتهاج امروز 19-5-1401 بعد از کلی ستم که در حق اش شد مرد

پاسخ به کسی که عاشق آب های جاری بود

مهدی زند 30 فروردین 1400

امروز 14 روز تولد دخترم ارغوانه و من به خاطر بیماری کرونا اتاق کناری تو قرنطینه ام .خیلی از ابیات شعر ابتهاج به حال الان من میخوره چو بر میکشم نفس نفسم را برمیگرداند هوا هم اینجا زندانیست خدا کنه بچه و مادرش چیزی نشند یه نهال ارغوان تو بالکن به اسم بچه خریده بودیم گلهاش تموم شده ولی برگهاش شادابه .شعر ارغوان ابتهاج رو خیلی نمیخونم چون تو این اوضاع و احوال احتیاج به امید دارم نه دلمردگی. مطمئنم دوباره خوب میشم و بزرگ شدن ارغوان رو با اسم قشنگش میبینم

پاسخ به مهدی زند

محمد معین 6 شهریور 1401

دوست عزیز امیدوارم الان که این پیام را می بینی در سلامتی کامل بسر ببرید خداوند ارغوان کوچولو و تمام دختران پاک ایران زمین را در سایه لطف و رحمت خودش نگه داره .. الهی آمین

پاسخ به محمد معین

سحرریحانی 21 مرداد 1401

بله که بزودی حالتون خوب میشه، بله که ارغوانتون رو بغل میکنید، بله که بزودی خبر سلامتی‌تان رو بهمون میدید و ما غرق در حال خوب از حال شاد شما خواهیم شد، شادی و سلامتی پرتکرار در زندگیتون براتون آرزو میکنم

پاسخ به سحرریحانی

محسن 20 مرداد 1401

خوب شدن؟؟

پاسخ به محسن

امید اکبرزاده 19 مرداد 1401

به امید خدا دوست عزیز روز های خوب خواهند آمد
امیدواری بزرگترین نعمت هستش که در این ایام سیاه بهش نیاز داریم
به یاری خدا روزهای قشنگ ارغوانی فرا خواهند رسید
سلامت باشید

پاسخ به امید اکبرزاده

فرخنده 6 خرداد 1401

امیدوارم همگی خوب باشین

پاسخ به فرخنده

هلیا 29 دی 1400

خوب شدن؟

پاسخ به هلیا

مهدی زند 2 شهریور 1401

آره خدا رو شکر همون موقه ها خوب شدم ولی خیلی سخت گذشت

پاسخ به مهدی زند

جهان 5 مرداد 1400

ایشالا که همگی خوب میشین و کنار هم بزرگ شدنش رو میبینید

پاسخ به جهان
* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید